جوجوهای ناز ما

بدون عنوان

با اینکه ننوشیدم از آن جام شرابی   مهمان کن از آن گونه مرا بوسه نابی... ای ترس! تو را شکر٬ که با این همه تردید یک بار نیاویختم از سقف طنابی... من عارف دل تنگم٬ یا زاهد دل سنگ؟ هر روز نقابی زده ام روی نقابی... یک عمر ملائک همه گشتند و ندیدند در نامه اعمال من مست صوابی... ساقی همه بخشوده یک گوشه چشمیم! آنجا که تو باشی چه حسابی چه کتابی؟!... فاضل نظری- اقلبت ...
25 خرداد 1391

...!!! شب نامــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه.....

قرصهای کشنده ی اعصاب...   گریه های ساکت... از بغض های نشکسته که اصلا حرفی نزنید... این شبها چشمهایم را که می بندم حس می کنم روحم قصد عزیمت دارد... به کجا؟؟!! نمیدانم... گریه هایم رودی می شوند و جسم خسته ام قایقی... روحم، پارو زنان به سمت ناکجا آباد پیش می رود و .... .................................. حرفی نــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .دارم...
25 خرداد 1391

سلام

سلام عسل های من قربونتون برم از امروز امتحانهای بابا و از فردا امتحان های من شروع میشه.خیلی دعامون کنید ناز نازیای ما.من4تیر و بابایی18تیر تموم می کنیم.دوستتون داریم   مامان و بابا
21 خرداد 1391

جوجه طلايي

جوجه       تخم خود را شكستي چگونه بيرون جستي جوجه جوجه طلائي نوكت سرخ و حنائي           تخم خود را شكستي چگونه بيرون جستي جوجه جوجه طلائي نوكت سرخ و حنائي     نه پنجره ، نه در داشت نه كسي ز من خبر داشت گفتا جايم تنگ بود ديوارش از سنگ بود     تخم خود را شكستم اينگونه بيرون جستم ...
21 خرداد 1391

خلوس

  من كه به اين قشنگي ام  با پر و بال رنگي ام يكه خروس جنگي ام قوقولي قو قو     ببين ببين تاج سرم ببين ببين بال و پرم اين قد و بالا را برم قوقولي قو قو     منم خروس خوش صدا هميشه بانگ من به پا  ببين مرا ببين مرا قوقولي قو قو     دهم هميشه آب و دان به مرغ و جوجه ها نشان منم خروس مهربان قوقولي قو قو        ...
21 خرداد 1391